Thursday, April 22, 2010

همراهان برابر



با کت و دامن مشکي و پيراهن سفيد هم جذاب بود و هم استوار به نظر مي رسيد.با شور و هيجاني که مختص حرف زدن خانمهاست داشت جلسه امروزش را با مديرعامل يک شرکت بزرگ تجاري که از قضا يکي از دوستان من بود و در مديريت و توانئيش در مذاکره شکي نداشتم برايم تعريف مي کرد.از قبل مي دانستم که چگونه آن دوست را بازنده مذاکره کرده بود و يک قرارداد بزرگ و پر سود به نفع شرکت بسته بود اما شنيدن توضيحات همراه با هيجان و صميميت و در عين حال حاکي از پختگي و توانايي او ، لذتي بود که به هر چيز ديگري ترجيحش مي دادم.لذتي ناشي از غرور داشتن چنين همراهي که آگاهي و استواريش و حضور هميشگي اش در اجتماع به هيچ مردي اجازه نمي داد حتي براي يک لحظه تفکري غير از برابري زن و مرد در ذهنش راه دهد...‏

Sunday, April 18, 2010

زنانگي و مردانگي

يعني اين دخترهايي که مي گن :"سربازي واسه مرد لازمه"! مثل اينه که من بگم" درد پريود و اعصاب خورديش واسه زنا لازمه" ! بهتر نيست وقتي درک درستي از چيزي نداريم درباره اش حرف نزنيم؟!‏ها؟

Tuesday, April 6, 2010

who cares me?



I care every one.
I help every one.
I need to be cared.
no one helps me.
no one cares me.
I try to help myself !
and then...
I care every one...
I help every one...
*picture from "http://weheartit.com/"