Monday, February 1, 2010

شب رقص


کت و شلوار مشکی و پيراهن سفيد.يک لباس کاملن رسمی.درست راست در جيب و ليوان پايه دار در دست چپ قدم زنان وارد سالن می شوم.موزيک تانگو توسط ارکستر نواخته می شود و عده ای مشغول رقصند.رقص تانگو را دوست دارم.مثل ساير رقصهای غربی که زن و مرد چنان در انجام آن با هم شريکند که انگار می خواهند با صدای بلند فريادشان را به همه برسانند که آنها زن و مرد را مساوی می دانند.آن طرف سالن بانويي زيبا در لباس شبی زيبا با دوستان خود گرم صحبت است.نوای تخدير کننده موزيک و اثرات محتويات قرمز رنگ ليوان آنقدر شجاعم کرده است که هوس رقص به سرم بزند.باقيمانده نوشيدنی را می نوشم و به آن طرف سالن می روم : افتخار می دهيد؟...ا