Friday, January 8, 2010

چی فکر می کنم یا اينها از کجا ميان؟!ا

امشب بحث از ديدن دخترکی که عقب ماندگی ذهنی داشت به وجود یا عدم وجود آفریننده و بعد از اون به وجود یا عدم وجود زندگی بعد از پایان زندگی فعلی کشید و از اونجا رفت به اینکه بعضیها از زندگیشون حداکثر استفاده را می کنند و ما فقط تک بعدی زندگی کردیم و از اونجا هم به این نتیجه گیری از طرف من که چون برای جبران کم کاریهای گذشته لازمه که سالهای زیادی زندگی کنیم تا بتونیم بگیم وظیفه خودمون رو در این زندگی انجام دادیم ، لازمه که عادتهای مضر به سلامتی ! رو ترک کنیم و این شد مقدمه بحثی طولانی درباره اینکه از زندگی چی می خوايم و اساسن دنبال چی می گردیم توی زندگی.حالا بماند که در نهایت به این نتیجه رسیدیم که فرق زیادی هست بین طرز فکر من و دوست هم مباحثه ایم اما همه این صحبتها بهانه ای شد که بعد از مدتی طولانی سری به اینجا بزنم و در چند جمله کوتاه دیدگاهی که منجر به تصورات ذهنی از قبیل چیزهایی که دیدید میشن رو بنویسم تا شاید راحت تر بشه اونها رو درک کرد
اما تئوری من درباره هدف از زندگی و در حقیقت هدف از خلقت انسان،در حقیقت برداشتی از گاتهای زرتشته که البته به نحوی در سایر ادیان و سایر مکاتب فکری هم این دیدگاه مشترکه .از نظر من انسان آفریده شد تاعاملی باشه برای پیشرفت و آبادانی دنیا و در نهایت رسیدن همگانی به بالاترین کمال.به قول معروف و به یاد دکتر قمشه ای :حرکت از وحدت به کثرت و از کثرت به وحدت( درباره اینکه چه لزومی برای چنین حرکتی وجود داشته نظری ندارم )
بنابراین اگر انسان به درجه ای برسه که بتونه چنین نقشی رو ایفا کنه به نظرم به رضایت کافی از زندگی خودش می رسه.ظاهر قضیه در مورد زندگی افراد موفق (امثال بیل گیتس و ...)چنین چیزی رو نشون میده.اما من در مورد خودم به این نتیجه رسیدم که برای رسیدن به جایگاهی که بتونم چنین نقشی رو داشته باشم باید به سطح مشخصی از دارایی برسم .بنابراین میشه فهمید که تصورات ذهنی من چرا در جهتیه که گاهن تجمل گرایی به نظر میاد.تمام اون چيزی رو که برای آينده تصور می کنيم قرار داشتن در چنين جايگاهيه.موقعيتی که بتونم قدمی بردارم برای ساختن دنیايي بهتر برای همه و نه فقط برای خودم
هر از چند گاهی اينها رو برای خودم تکرار می کنم تا یادم نره مسيرم چيه و هدفم کجاست.شاید نوشتنش اینجا ذهن چند نفر دیگه رو هم درگیر کنه...ا

3 comments:

marsa-shahsiah said...

روزي بيايد
و آن روز دور نباشد

كه آدميان بدين نگاه در هم بنگرند
و آنچه فرشتگان را در پيش آدم به سجود آورد را
در ديده ي يكديگر ببينند
و با هم مهربان شوند

Anonymous said...

خیلی خوبه و اساسا هدف در پیمودن مسیر زندگی عنصر مهمی هستش و من درون تو این موفقیت رو می بینم
همینطور چاشنی ریسک رو هم به راهت اضافه کنی جواب بهتری خواهد گرفت. از انسانهای موفق سخن گفتی لازم به یادآوری است که انسانهای موفق ، موفقیت خودشون رو پشت ریسک ارزیابی کرده اند

.
اما در مورد کلیت افراد جامعه بحثی که مطرح میشه بحث خرد و جایگاه خردگرایی است
کسیکه فکر نکنه طبیعتا چالشی هم برای ادامه حیاتش نخواهد داشت

سبز باشی و پابرجا

Leo said...

یعنی یه جاهایی با هم همسفر می شیم...


جالبه که همه تصوارت رویا گونه ی من ، داشتن یه حس هستش ، تو جاهای مختلف و موقعیت های مختلف...